زبان بدن در تعاملات اجتماعی

ندا معصومی

ارتباط غیرکلامی که غالبا از آن با عنوان رفتار غیرکلامی یا زبان بدن یاد می شود، درست مانند ارتباط کلامی روشی برای انتقال اطلاعات است که بر اساس نظرات کارشناسان این حوزه زبانی بسیار صادقانه تر از ارتباط کلامی است. تشخیص نیات و احساسات واقعی انسان از طریق زبان بدن همانند رانندگی نیازمند تمرین بسیار و دقت بالا در مشاهده گری است. تحقیق ارائه شده پیرامون این موضوع و بر اساس تجربیات و مطالعات سه کارشناس معاصر در این حوزه آقای جو ناوارو افسر سابق اف بی آی  و مولف کتاب “زبان بدن؛ آنچه بدن می گوید”، خانم لین فرانکلین دانشمند عصب شناس و خانم امی کادی به عنوان یک دانشمند علوم اجتماعی می باشد.

بر اساس نظریات آقای ناوارو درک مبنای فیزیولوژیکی رفتار غیر کلامی یعنی نقشی که مغز در این فرآیند ایفا می کند به درک رفتار غیرکلامی بسیار کمک می کند و برای تفسیر این رفتارها کاربردی و موثر خواهد بود. بر این اساس در سال 1952 دانشمندی به نام  پل مک لین این مفهوم را مطرح کرد که مغز انسان مغزی سه گانه است که شامل مغز خزنده (ساقه مغز)، مغز پستاندار (لیمبیک) و مغز انسان (نئوکورتکس) است. مغز لیمبیک بیشترین نقش را در ابراز رفتارهای غیرکلامی مان ایفا می کند، با این حال از مغز نئوکورتکس برای تحلیل نقادانه واکنش های لیمبیک استفاده می کنیم. مغز لیمبیک محل کنش هاست و فورا به اتفاقات اطراف مان واکنش نشان می دهد، زیرا بخشی از مغز است که منحصرا مسئول بقایمان است، استراحت نمی کند و همیشه روشن است. نمود فیزیکی این واکنش ها در حرکات بدن، از آنجایی که بدون فکر روی می دهند حقیقی تلقی شده و مغز لیمبیک صادقانه ترین مغز در نظر گرفته می شود.

واکنش های مغز لیمبیک شامل سه نوع رفتار غیرکلامی می شود که در تمامی انسان ها از دوره های کهن تا معاصر وجود داشته و در سیستم عصبی ما نهادیه شده است. مغز انسان در هنگام شرایط اضطراری یا تهدید به سه شکل میخکوب شدن، فرار و مبارزه واکنش نشان می دهد. این سه نوع واکنش امروزه به شکل های ظریف تری در رفتارهای غیرکلامی انسان نمود پیدا می کند. مالیدن چشم ها، قرار گرفتن در حالت لاک پشتی و یا سکوت ناگهانی فرد دروغ گو هنگامی که رسوا می شود نمونه هایی از این رفتارهاست. بر اساس دیدگاه آقای ناوارو هرگاه واکنش لیمبیکی وجود داشته باشد در ادامه رفتارهای آرامش بخش رخ خواهد داد. لمس کردن و نوازش گردن مهم ترین و شایع ترین رفتارهای آرامش بخشی است که در واکنش به استرس استفاده می کنیم. گردن پایانه عصبی بدن است که با نوازش آن فشار خون کاهش یافته و ضربان قلب به تبع آن پایین آمده و فرد آرام می شود. به طور کلی آقای ناوارو مشاهده گری دقیق و تمرین را بهترین شیوه رمزگشایی زبان بدن می داند و بدین صورت تاثیر مغز بر رفتارهای انسان را مطالعه و بررسی کرده است.

خانم لین فرانکلین بر اساس مطالعاتی که بر روی مغز انسان انجام داده است، افراد جامعه را بر اساس نحوه کارکرد و پردازش مغزشان به سه دسته کلی تقسیم کرده است. LOOKER، LISTENER و TOUCHER. گروه اول که شامل 75 درصد جامعه می شوند، پردازش در مغزشان بر اساس اشکال و تصاویر صورت می گیرد لذا در تعامل با این گروه برقراری ارتباط چشمی بسیار مهم است و همچنین بهتر است در هنگام صحبت با این گروه ها از واژگانی که با تصویرسازی مرتبط است استفاده کنید. گروه دوم شامل 20 درصد جامعه می شوند این گروه بر اساس صداها و کلمات پردازش ذهنی را انجام می دهند و از ارتباط چشمی مداوم گریزان هستند. این افراد اصولا زیرلب با خود صحبت می کنند زیرا صداهای ریز به ذهن شان کمک می کند پردازش بهتری داشته باشند. گروه سوم شامل 5 درصد جامعه بود و بر اساس آنچه احساس می کنند پردازش ذهنی را انجام می دهند. این افراد علاقه دارند که فاصله فیزیکی را کم کنند و اصولا راحت و صمیمی به نظر می رسند. استفاده از کلماتی که بازگوکننده احساس است می تواند تعامل بهتری را برقرار سازد. از نظر خانم فرانکلین لازم نیست افراد تغییر کرده و مشابه طرف مقابل باشند بلکه باید بتوانند به درک آگاهی از نحوه عملکرد مغز طرف مقابل شان این ارتباط را برقرار کنند. بر اساس تحقیقات او در گفت و گوی میان دو یا چند نفر، تنها 7 درصد انتقال اطلاعات به واسطه کلمات منتقل می شود، 38 درصد به واسطه لحن و تن صدای طرفین و 55 درصد به واسطه زبان بدن منتقل می شود و این موضوع بیانگر اهمیت زبان بدن است.

خانم امی کادی برعکس دو محقق دیگر بر روی تاثیری که زبان بدن بر مغز می گذارد مطالعاتی انجام داده است بر اساس آزمایش هایی که بر روی پوز بدن در حالت قدرت انجام شده است، حیوانات و انسان ها در هنگام احساس قدرت و اعتماد به نفس بدن شان را در حالت opening up قرار داده و فرضا همانند ورزشکاران پیروز دست ها را باز کرده و چانه را بالا می دهند در این حالت میزان هورمون کورتیزول که مرتبط با استرس است کاهش یافته و احتمال موفقیت فرد بیشتر می شود لذا توصیه می شود افراد پیش از قرارهای مهم کاری بدن خود را در حالت power pose قرار دهند زیرا مغز نیز بر این اساس فرمان می دهد و فرد تسلط بیشتری بر رفتار و شرایط پیرامونی اش خواهد داشت.