مفهوم رقابت در برنامه ریزی و طراحی شهری

گروه های مختلف در یک حوزه اقتصادی همواره در حال رقابت با یکدیگر هستند. رقابت در سطوح متفاوت و به روش های مختلفی می تواند صورت گیرد. اصل رقابت بر اساس افزایش سود ناشی از برتری نسبت به گروه های مشابه است. دو روش رقابتی متداول در دنیای اقتصادی امروز به وجود آمده است.

در روش اول شرکت ها و گروه های تولیدی فضای رقابتی رو با مجموعه خودشان شکل می دهند و در واقع خودشان رقیب خود می شوند تا دیگران رقیب شان نشوند. برای مثال یک برند پوشاک در تمامی مجتمع های تجاری یک شهر خاص شعبه می زند. در روش دوم یک گروه تجاری، یک نام تجاری دیگر (متفاوت) ثبت کرده و به اصطلاح یک خط تولید دیگر افتتاح می شود. این خط تولید جدید تحت لیسانس همان شرکت اول با هیات مدیره مشترک است. با استفاده از این روش طیف مخاطب گسترده تر شده و شرکت مذکور تمامی اقشار جامعه را می تواند پوشش می دهد.

این شیوه های رقابتی در سایر حوزه ها نیز می تواند وارد شود. در برنامه ریزی و طراحی یک شهر نیز این مفهوم کاربرد دارد زیر شهر یک سیستم اقتصادی است که نه تنها شهروندان در آن فعالیت اقتصادی دارند، بلکه عناصر ساختاری شهری نیز می توانند یک فضای رقابتی به وجود آورند. در جانمایی کاربری های خدماتی فضای رقابتی به وجود آمده به نفع بخشی از شهر مشهود است. برای تشریح بحث می توان به چند مثال مختلف ارجاع داد. فرض کنیم در یک کلانشهر دو مرکز تفریحی در دو نقطه مختلف شهر نظر گرفته شود. این مراکز به واسطه موقعیت دسترسی، حجم سرمایه گذاری و برندسازی و در نتیجه هزینه ای که برای یک شهروند دارد، می تواند مخاطب خاص خود را داشته باشد. در این مثال طراح شهری موقعیتی ایجاد کرده است که طیف گسترده ای از مخاطبان با توجه به درآمد خود از مراکز تفریحی شهر بهره مند می شوند. حال در همین مثال اگر نهاد برنامه ریزی شهر توسعه توسعه مسیر حمل و نقل عمومی را در نزدیکی یکی از این مراکز قرار دهد، فضای رقابتی به نفع این مرکز تغییر خواهد کرد زیرا دسترسی به آن سریع تر و آسان تر شده است و به واسطه حضور تمامی اقشار در این محدوده در چرخه شکل گیری فعالیت ها با توجه به تقاضا طیف گسترده ای پوشش داده خواهد شد.

از منظر دیگری نیز می توان پدیده رقابت را در طراحی و توسعه شهرها در یک منطقه نیز بررسی کرد. در واقع برنامه های آمایش منطقه ای نقش شهرها را در یک منطقه همگن را برنامه ریزی می کنند و در همان ابتدای فرآیند باید مشخص شود شهرها در چه بخشی باید با یکدیگر رقابت کرده و در کدام بخش ها با هم همکاری داشته باشند تا یک منطقه رشد و توسعه متوازن پیدا کند.  برای مثال احداث یک کارخانه به عنوان منبع تولید اشتغال در یک شهر خاص مکان یابی شود یا در یک محدوده میانی که برای چند شهر ایفای نقش مولد کند. آیا باید تنها یک کارخانه با ظرفیت بالا ایجاد کرد یا چند کارگاه با ظرفیت کارگر کمتر در چند شهر. تمامی این تصمیمات باید با توجه به وضعیت کنوکی منطقه و توان ظرفیت توسعه آن گرفته شود. تصمیمات غلط شاید در بازه های زمانی کوتاه مدت باعث اتفاق تنش زایی نشود اما بدون برنامه و بدون توجه به فضای رقابتی ایجاد شده ممکن است برخی شهرها در بازه های زمانی طولانی مدت به دلیل سرمایه گذاری اشتباه از چرخه حیات شهری خارج شده و از رقابت جا مانده و حذف بشوند در حالی هدف اصلی برنامه رشد متوازن منطقه بوده است.